فیک ١٠

لونا
تو اتاقم نشسته بودم که مامانم بدونه در زدن درو باز کرد
سریع اشکامو پاک کردم تا معلوم نشه گریه کردم
صدامو صاف کردمو گفتم :
+کارم داشتی مامانم
/ آماده شو ساعت ٧ میرم رستوران
+برای چی ؟
/به تو ربطی نداره

بنده
مامانه لونا از اتاق اومد بیرون با خودش فکر میکرد خیلی رو کرده
اما بخیالش شد
و رفت بیرون تا با هملهنگ ......کنه ‌
مامانه لونا ساعت ۶:٣٠رفت دمه اتاق لونا و دید لونا آماده شده
/سریع بیا پایین

لونا

بعدی که مامانم رفت گرفتم خوابیدم ساعت ۵ بیدار شدم رفتم حموم و از حموم اومدم بیرون موهامو خشک کردم
رفتم لباسمو پوشیدم
عطرمو زدم این عطرو تعیونگگ بهم داده به خاطر همین خیلی دوستش دارم
ساعت ۶:٣٠بود که مامانم گفت برم سواره ماشین شم از پله ها رفتم پایین
دره خونه رو باز کردم ماشینه مامانمو جلوه در دیدم رفتم سوار شدم
مامانم ماشینو روشن کرد و رفتم رستوران
وقتی داخله شدیم رفتیم آخر سالن که مامانم چشمامو گرفت



/ تادان
چشمامو باز کردم و دایمو دیدم خیلی خوشحال شدم سریع رفتم بغلش (توجه داییش ۵سال از لونا بزرگ تره )
@چطوری وکیل خانم
+دایی دلم برات تنگ شده بود
@منم همینطور
/یاااااا لوگا بزازه بچمو بغل کنم به خاطر تو باهاش بد رفتاری کردم
+مامان اشکالی ندارد
دیدگاه ها (۳)

فیک ١١

فیک ١٢

فیک ٩

٨

نفرین شیرین. پارت 1

اسلاید اول و دوم و سوم استایل و مدل مو و عکس اسوری هاش و لبا...

ִֶָ ✦ ˖ܢܚ݅ـــبߺ ܟܿــߊ‌ࡎ ִֶָ ✦ ˖𝙿𝚊𝚛𝚝¹ᨒᨓᨒᨓᨒᨓویو یونا :        ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط